یک شخص وارد تیمارستان می شود و دیوانه ای کتاب به دست می بیند
به او می گوید چرا تو را به اینجا آوردند
می گوید: من سیصد صفحه کتاب نوشتم اما من می خواستم آنرا چاپ کنم که از من ایراد گرفتند و نگذاشتند من کتابم را به چاپ برسانم
-:مگر چه شده؟نام کتابت چیست؟
-:صدای پای اسب.
-:صفحه اولش را بخوان.
-:باشه
پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو .......
-:صفحه ی 267 را بخوان
-:باشه
کلیدواژه ها : طنز ,
یکی بی هوا وار اتاق میشه ، خفه میشه!
این جوک جوکی کوتاه و بسیییییییییااااار خنده دار بود!!!!!!!
کلیدواژه ها : طنز ,
-: می دونی یه فیل خاکستری رو چه جوری می کشن؟
-:نه!
-: با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش.
حالا می دونی یه فیل قرمز رو چه جوری می کشن؟
-:نه!
-: روش خاکستر می ریزن خاکستری میشه بعد با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش، می کشنش
حالا می دونی یه فیل سبز رو چه جوری می کشن؟
-:نه!
-: یه حرف زشت بهش می زنن قرمز میشه، بعد خاکستر می ریزن روش خاکستری میشه بعد با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش،می کشنش
حالا می دونی یه فیل زرد رو چه جوری می کشن؟
-: نه!
-: آب می ریزن زیر پاش سبز می شه، یه حرف زشت بهش می زنن قرمز میشه بعد خاکستر می ریزن روش خاکستری میشه بعد با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش می کشنش.
حالا می دونی یه فیل آبی رو چه جوری می کشن؟
-:نه!
-: می ذارنش زیر آفتاب زرد می شه. بعد آب می ریزن زیر پاش سبز میشه یه حرف زشت بهش می زنن قرمز میشه بعد خاکستر می ریزن روش خاکستری می شه بعد با تفنگ مخصوص فیل خاکستری کش ، می کشنش.
حالا می دونی یه...!
کلیدواژه ها : طنز ,
زن و شوهر با هم دعواشون میشه.
مرده یه جورایی ابله بوده. زنش بهش می گه: گیر عجب خری افتادم!
مرده با خونسردی می گه: خودت گیر عجب خری افتادی!
کلیدواژه ها : طنز ,