ارسال شده در جمعه 93/12/29 ساعت 12:48 ع توسط mo_sa
این هم از زمستون سال 1393 که نفسهای آخرشو می کشه... امسال که گذشت اما امیدوارم سال دیگه سال خوبی برای من و شما باشه :)
اینم یه شعر برای پایان زمستون امسال:
دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان؟
مظلومترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هر چه، فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا، بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یک بار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم حیا بود زمستان
در فصل خودش، شهر خودش، بود غریبه
مظلومترین فصل خدا بود زمستان
«مجتبی حیدری»
کلیدواژه ها : زمستان , پایان زمستان , سال 1393 , نوروز , نوروز 94 , سال نو ,