خیال نکنید این که نوشتم فردا باید برم مدرسه، یعنی اینکه تجدید شدم و باید شهریور ماه برم امتحان بدم! نه... نه... اینطور نیست! قضیه اینه که من از پارسال شدیدا پی اینو گرفتم که هرجور شده سال دیگه ش (که میشه امسال) برم حوزه! از اون موقع هم خیلی این طرف و اون طرف رفتم و امتحان دادم و سه تا مصاحبه کردم و چندین جا مدارک بردم و خلاصه... تا بالاخره قبول شدم! قبول شدم همون مدرسه ای که می خواستم! خلاصه... بعد از اینکه اونجا یعنی توی همون مدرسه ای که می خواستم قبول شدم، اونا هم گفتن که فلان مدارک رو می خوایم و دوباره من رفتم سراغ این مدرک و اون مدرک... تازه هنوزم مدارکم رو کامل نکردم! خلاصه... گفتن که باید 2 شهریور ماه، برم مدرسه و درسها شروع میشه! منم کلی تعجب کردم که از شهریور شروع میشه! ولی دیگه باید با حوزه هم آشنا شد! دیگه خبری از شیمی و فیزیک و زیست و ادبیات فارسی و زبان فارسی نیست و اونجا فقط عربی و منطق و عقائد و صرف و نحوه...! یه ماه از تابستون که ماه رمضون بود و خوابیدیم، یه ماهشم که درسهام شروع میشه. فقط یه تیر موند که اونم یه ماه تعطیلی بود و رفت! فردا باید از یه دنیای بچگی برم توی یه دنیای دیگه که اونم دنیای طلبه هاست! نمی دونم چجوریه. البته توی تیرماه، 10 روز رفتیم قمصر. اونجا یه مدرسه بود که برای طلاب قمصر بود. اونجا ده روز زندگی کردیم و درس خوندیم. البته نه درسهای عربی.... درس اخلاق بهمون دادن و قرآن و از این جور چیزا دیگه. الآنم که دارم می رم حوزه. نمی دونم کی درسش خوبه، کی درسش بده، کی بشه هم بحثیم، کی بشه هم حجره ایم؟ باید آشنا بشم با بقیه ی بچه ها! راستی یادم رفت اینو بگم، 10 روز از تیرماهم هم که بخاطر همین حوزه ی علمیه ی قمصر پرید که کل تعطیلاتم شد 20 روز! واقعا تا حالا تعطیلات تابستانی به این کمی نداشتم! دعا کنید بتونم راحت اونجا درسامو بخونم و از اون طلبه های درجه 1 بشم! که طلبه ی درجه 1 شدن، کار واقعا سختیه!
کلیدواژه ها : طلبه , طلاب , مدرسه ی علمیه , حوزه ی علمیه , روحانی , شیخ , قمصر , طلبه شدن , طلبگی ,